loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت امام رضا,متن روضه,شهادت امام رضا,روضه شهادت امام رضا,امام رضا,روضه امام رضا,متن روضه همراه با صوت,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک,متن مداحی همراه سبک,آموزش مداحی,کتاب مداحی

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2228 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1288 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 695 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 606 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6709 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2843 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3808 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3240 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3567 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4140 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5892 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4370 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 275 زمان : نظرات (0)

"السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْكَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِیَاءَ النِّعَمِ "

دوماه رفت اگر میشود گدا بخرید

نشسته اید دو دل اینچنین چرا؟ بخرید

سه روز نه! همه ی عمر معتکف شدم

نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید

گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی

نمیخورم به دَرِ بسته گر مرا بخرید

دل شکسته ی من را کسی نگاه نکرد

بروی دست گرفتم مگر شما بخرید

جنسم به درد نمیخوره،خودم هم خبر دارم، یه جنسی برات آوردم که رو دست خودم هم مونده، کسی ازم نمیخره،اما شنیدم تو خوب معامله میکنی، اصلا می گردی دنبال جنس خراب، می گردی دنبال جنسی که کسی نمیخره، تو میای می خری....

هر چقدر که امروز زمزمه کردی،حسین حسین گفتی هست دیگه، دو سه ساعت دیگه هم باید مشکیت رو در بیاری و هم مشکیای مجلس روضه رو،

خدا کند همه شهر باخبر بشوند

خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید

برای چی این حرف رو می زنم؟ آخه همه به من میگن:دو ماه خودت رو برا کی خرج کردی؟امروز اومدم بگم:آقا تو مزدم رو بده، یه جوری هم مزدم رو بده همه بفهمن،آی قبرونت برم آقا... دیدی کارگر که کارش تموم میشه میاد میگه کارم تموم شد، اوستا کارش میاد میگه: ببین من باید تأیید کنم،باید ببینم... بعد نسبت به اونچه تأیید میکنه مزد میده، امروز بیا ببین ما دو ماه برا حسین گریه کردیم یا نه... می دونی چه کسی میاد تأیید میکنه؟ یهو همه می بینند یه خانوم قد خمیده میاد....

غریبه چند شبی بیشتر نمی ماند

 

اگر بفکر خریدید آشنا بخرید

اگه می خواهید بخرید مارو بخرید،دوماه اومدیم و رفتیم،آی آقا.....

هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست

ردم کنید ازاین آستان و یا بخرید

امروز بیا تکلیف من رو روشن کن، یا من رو از در خونت ردم کن، یا بهم بگو برو تو به دردم نمی خوری،یا بیا پای برگه هامون رو یه امضاء بزن آقا...

نوکرِ داشت جون میداد،اومدن بالا سرش هر چی می گفتن بگو:"لااله الا الله"، نمی گفت، یه عده می گفتند:دیدید چقدر به سینه می زد برا ابی عبدالله،ببین آخر کار زبونش بند اومده، دیدی چی شد، هر چی رفیقاش می گفتن بگو،نمی گفت، چرا نمی گی؟ تا فهمید چه خبر شده، آروم آروم چشماش رو باز کرد،یه خنده ای زد، می دونید چی گفت؟ گفت: تا آقام نیاد نمیگم... همین طور که خوابیده بود دیدن پاهاش رو جمع کرد، با همون زبون آذری گفت:خوش گلدی،خوش گلدی...خوش اومدی آقا....

{یا غریب الغربا میوه ی قلب زهرا

حاجتم حاجت سلمانیِ نیشابور است}

مگه چی بود حاجتش؟ گفت:آقا یه نگاه به سن من بنداز ببین دیگه پیر شدم، محاسنم سفید شده،دارم می میرم، من این چیزا رو نمیخوام،امام رضا علیه السلام فرمود: چی می خوای؟ هر چی میخوای بگو بهت میدم... گفت: آقا بی ادبی می کنم، میشه لحظه ای که پاهام رو، رو به قبله می کنند بیایی؟ تو بیایی سرم رو بغل بگیری....میشه یه سرم به ما بزنی آقاجان.....

{روی قولت حساب کرده دلم

وقت مرگم بیا امام رضا}

امروز ما اومدیم به مادرش بگیم مارو حلالمون کن، چقدر روضه شنیدم و برات نمردم، دستت درد نکنه مارو اربعین بردی کربلا، تا قیامت نوکرتم، خدا سایه ات رو از سرم کم نکنه... تو دلمه بذار بگم:..

{غریب گیر آوردنت

با لب تشنه کشتنت

رو خاکا کشیدنت

به زور نیزه بردنت....}

کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید

و آبروی مرا محضر رضا بخرید

شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید

چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید..

آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود

یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود

زیر سر مهمانیِ اجباری اش بود

وقتی که می آمد عبایش روی سر بود

از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک

روی لباسش ردپای هر گذر بود

یه وقتی یه مرد زمین می خوره، بعضی ها میگن: چهل مرتبه،بعضی ها میگن: پنجاه مرتبه امام رضا علیه السلام از کاخ مأمون تا حجره ی خودش رو زمین نشت و پا شد، اما یه وقت یه مرد هی می نشینه  بلند میشه، میتونه سریع از جا بلند بشه،یه یاعلی می گفت: بلند میشد، اما مادرمون فاطمه وقتی افتاد توی کوچه رو زمین.........

با آه می افتاد و بر می خواست اما

آهش زمان راه رفتن بیشتر بود

وقتی عصای پیری آدم نباشد

باید به زیر منت دیوار و در بود

آری شبیه قصه آن کوچه تنگ

فرسنگها انگار خانه دورتر بود

بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد

هر جای حجره  رد و پاهای جگر بود

سختی کشید اما چقدر آرام جان داد

آخر سرش بر رو پاهای پسر بود

باید که اهل کشف باشی بین روضه

باید میان روضه ها اهل نظر بود

وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد

پا روی زخم سینه اش پُر دردسر بود

تا چشمارو وا کرد دید" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ"

وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند

 وای از کسی که شاهدش  با چشم تر بود

 همچین که امام رضا علیه السلام به شهر نیشابور رسیدند، همه ی مردم به استقبال آقا اومدن،هلهله می کردن،شادی می کردن، چه خبره؟ امام رضا اومده، گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم؟میشه یه حرفی ،یه روایتی،یه کلامی...به یادگار بذارید؟که آقا اون جمله ی معروف رو فرمودند:" کَلِمَةُ لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ..." وقتی امام رضا می خواست این روایت رو بگه،یه نفر داد زد: گفت: ساکت باشید پسر فاطمه میخواد حرف بزنه، همه ی جمعیت،اونایی که هلهله می کردند ساکت شدند،.... اما من یه آقایی رو سراغ دارم، پسر فاطمه بود، اونجا نذاشتن حرف بزنه،تازه کف زدن،هلهله کردن...

هر بلایی سرم آمد دست به زانو نزدم

جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم

همه با هم وسط خطبه من خندیدند

نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند

روی دستم گل بی برگو برم را کشتن

رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن

حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود

کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود

این دستت رو بیار بالا،ناله بزن بگو :حسین...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1906 زمان : نظرات (0)

 

السَّلامُ عَلَیْكُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْكَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِیَاءَ النِّعَمِ

دوماه رفت اگر میشود گدا بخرید

 نشسته اید دو دل اینچنین چرا؟ بخرید

سه روز نه! همه ی عمر معتکف شدم

نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید

گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی

نمیخورم به دَرِ بسته گر مرا بخرید

دل شکسته ی من را کسی نگاه نکرد

 بروی دست گرفتم مگر شما بخرید

+جنسم به درد نمیخوره،خودم هم خبر دارم، یه جنسی برات آوردم که رو دست خودم هم مونده، کسی ازم نمیخره،اما شنیدم تو خوب معامله میکنی، اصلا می گردی دنبال جنس خراب، می گردی دنبال جنسی که کسی نمیخره، تو میای می خری....

+هر چقدر که امروز زمزمه کردی،حسین حسین گفتی هست دیگه، دو سه ساعت دیگه هم باید مشکیت رو در بیاری و هم مشکیای مجلس روضه رو،

خدا کند همه شهر باخبر بشوند

خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید

 +برای چی این حرف رو می زنم؟ آخه همه به من میگن:دو ماه خودت رو برا کی خرج کردی؟امروز اومدم بگم:آقا تو مزدم رو بده، یه جوری هم مزدم رو بده همه بفهمن،آی قبرونت برم آقا... دیدی کارگر که کارش تموم میشه میاد میگه کارم تموم شد، اوستا کارش میاد میگه: ببین من باید تأیید کنم،باید ببینم... بعد نسبت به اونچه تأیید میکنه مزد میده، امروز بیا ببین ما دو ماه برا حسین گریه کردیم یا نه... می دونی چه کسی میاد تأیید میکنه؟ یهو همه می بینند یه خانوم قد خمیده میاد....

غریبه چند شبی بیشتر نمی ماند

اگر بفکر خریدید آشنا بخرید

+اگه می خواهید بخرید مارو بخرید،دوماه اومدیم و رفتیم،آی آقا.....

هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست

ردم کنید ازاین آستان و یا بخرید

 +امروز بیا تکلیف من رو روشن کن، یا من رو از در خونت ردم کن، یا بهم بگو برو تو به دردم نمی خوری،یا بیا پای برگه هامون رو یه امضاء بزن آقا...

+نوکرِ داشت جون میداد،اومدن بالا سرش هر چی می گفتن بگو:لااله الا الله، نمی گفت، یه عده می گفتند:دیدید چقدر به سینه می زد برا ابی عبدالله،ببین آخر کار زبونش بند اومده، دیدی چی شد، هر چی رفیقاش می گفتن بگو،نمی گفت، چرا نمی گی؟ تا فهمید چه خبر شده، آروم آروم چشماش رو باز کرد،یه خنده ای زد، می دونید چی گفت؟ گفت: تا آقام نیاد نمیگم... همین طور که خوابیده بود دیدن پاهاش رو جمع کرد، با همون زبون آذری گفت:خوش گلدی،خوش گلدی...خوش اومدی آقا....

یا غریب الغربا میوه ی قلب زهرا

حاجتم حاجت سلمانیِ نیشابور است

+مگه چی بود حاجتش؟ گفت:آقا یه نگاه به سن من بنداز ببین دیگه پیر شدم، محاسنم سفید شده،دارم می میرم، من این چیزا رو نمیخوام،امام رضا علیه السلام فرمود: چی می خوای؟ هر چی میخوای بگو بهت میدم... گفت: آقا بی ادبی می کنم، میشه لحظه ای که پاهام رو، رو به قبله می کنند بیایی؟ تو بیایی سرم رو بغل بگیری....میشه یه سرم به ما بزنی آقاجان.....

روی قولت حساب کرده دلم

وقت مرگم بیا امام رضا

+امروز ما اومدیم به مادرش بگیم مارو حلالمون کن، چقدر روضه شنیدم و برات نمردم، دستت درد نکنه مارو اربعین بردی کربلا، تا قیامت نوکرتم، خدا سایه ات رو از سرم کم نکنه... تو دلمه بذار بگم:..

غریب گیر آوردنت

با لب تشنه کشتنت

رو خاکا کشیدنت

به زور نیزه بردنت....

کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید

و آبروی مرا محضر رضا بخرید

شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید

چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید..

آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود

یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود

زیر سر مهمانیِ اجباری اش بود

وقتی که می آمد عبایش روی سر بود

از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک

روی لباسش ردپای هر گذر بود

+یه وقتی یه مرد زمین می خوره، بعضی ها میگن: چهل مرتبه،بعضی ها میگن: پنجاه مرتبه امام رضا علیه السلام از کاخ مأمون تا حجره ی خودش رو زمین نشت و پا شد، اما یه وقت یه مرد هی می نشینه  بلند میشه، میتونه سریع از جا بلند بشه،یه یاعلی می گفت: بلند میشد، اما مادرمون فاطمه وقتی افتاد توی کوچه رو زمین.........

 با آه می افتاد و بر می خواست اما

آهش زمان راه رفتن بیشتر بود

وقتی عصای پیری آدم نباشد

باید به زیر منت دیوار و در بود

آری شبیه قصه آن کوچه تنگ

فرسنگها انگار خانه دورتر بود

بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد

هر جای حجره  رد و پاهای جگر بود

سختی کشید اما چقدر آرام جان داد

آخر سرش بر رو پاهای پسر بود

باید که اهل کشف باشی بین روضه

باید میان روضه ها اهل نظر بود

وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد

پا روی زخم سینه اش پُر دردسر بود

+تا چشمارو وا کرد دید وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ

وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند

 وای از کسی که شاهدش  با چشم تر بود

+ همچین که امام رضا علیه السلام به شهر نیشابور رسیدند، همه ی مردم به استقبال آقا اومدن،هلهله می کردن،شادی می کردن، چه خبره؟ امام رضا اومده، گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم؟میشه یه حرفی ،یه روایتی،یه کلامی...به یادگار بذارید؟که آقا اون جمله ی معروف رو فرمودند: کَلِمَةُ لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ... وقتی امام رضا می خواست این روایت رو بگه،یه نفر داد زد: گفت: ساکت باشید پسر فاطمه میخواد حرف بزنه، همه ی جمعیت،اونایی که هلهله می کردند ساکت شدند،.... اما من یه آقایی رو سراغ دارم، پسر فاطمه بود، اونجا نذاشتن حرف بزنه،تازه کف زدن،هلهله کردن...

 

هر بلایی سرم آمد دست به زانو نزدم

جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم

همه با هم وسط خطبه من خندیدند

نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند

روی دستم گل بی برگو برم را کشتن

رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن

حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود

کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود

 +این دستت رو بیار بالا،ناله بزن بگو :حسین...

دانلود بخش اول

دانلود بخش دوم


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4409 زمان : نظرات (0)

أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ

قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود

زهر انگار ز سر تا به قدم ریخته بود

هر قدم، زیر لبش ناله ی یا زهرا داشت

دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود

گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی

وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود...

+اباصلت من میرم خونه ی مأمون لعنةالله علیه،اگر دیدی عبا به سر کشیدم با من حرف نزن،اباصلت میگه:آقا اومد بیرون از خانه،دیدم عبا به سر گذاشته، هی میان کوچه مینشینه و بر می خیزه

 با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد

همهٔ عرش، کفِ حجرهٔ غم ریخته بود

مثل یک مار گزیده، بخودش می پیچید

یادِ گودال در آنجا ز قلم ریخته بود

خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد

دید بر جان پدر، زهرِ ستم ریخته بود 

+یه مرتبه وارد شد ناله میزد:اَبَتا....دوید زانو گرفت سر مقدس رو به زانو قرار داد،صورت به صورت بابا گذاشت، پدر وصیت هاشو کرد،کربلا همه ی اینها برعکس شد، پدر اومد بالای سر پسر

روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد

روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود

آه، این واقعه در کرب و بلا بر عکس است

اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود

 +آی حسین....

پدری پیش پسر با سرِ زانو آمد

چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود

إرباً إربا شده بود آن قد و بالای رشید

یک بدن بود ولی چند رقم ریخته بود

دست خواهر که سرِ دوش برادر افتاد

دید احوال حسینش چه بهم ریخته بود

خوب شد آمدی ای خواهر مظلومه ی من

غم عالم بخدا روی سرم ریخته بود

+نمیدونم چه جوری پا شد از رو زمین، صدا زد: یا فُتْیانَ بَنِی هاشِمٍ جوانها آمدند،اباالفضل اومد، همه اومدن،عبا رو بردن زیر بدن، از یه طرف سر آویزان بود،خون تازه از گیسوان علی می ریخت،زیر بغل حسین رو گرفتن زینب  و عباس،به دنبال بدن آوردن توی خیمه، چنان ناله می زد:علی جانعَلَى الدُّنیا بَعدَكَ العَفا حسین.......

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 8598 زمان : نظرات (0)

باز دارم به سر هوای ضریح

دلمان تنگ شد برای ضریح

دوست دارم رها شوم از خود

در میان سر و صدای ضریح

چقدر دل شکستگی خوب است

در حریم پر از دعای ضریح

دست هایِ پر از تمنایی

می خورد رویِ حلقه های ضریح

می شود خوبتر خدا را دید

در همان یا رضا رضای ضریح

واجب واجب است به هر عاشق

سجده ی شکر پیش پای ضریح

حرم ثامن الحجج رفتم

واقعاً واقعاً به حج رفتم

اشک با من سرود غم با تو

نوحه ی گریه دار و دَم با تو

گفتن شعرِ روضه ها با من

جلوه دادن به محتشم با تو

ناله از دل زدن فقط با من

کربلا کردن دلم با تو

گُذری کن شبی به روضه ی ما

چشم با این گدا، قدم با تو

دست با من، به سر زدن با من

شور این خیمه و علم با تو

روضه خواندن برای تو با من

اشک ها دمادم با تو

روضه خواندی تو ای امام غریب

جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب

جَدِّ ما را سوارها کشتند

بین گودال بارها کشتند

جَدِّ ما یک نفر ولی او را

لشگری از هزارها کشتند

اعتبار تمام عالم را

جمع بی اعتبارها کشتند

چکمه را روی عشق  می کوبند

جد ما را شرارها کشتند

خواهرش را پس از بریدن سر

خنده ی نیزه دارها کشتند

وای از عصر روز دهم

وای از ضربه ی دوازدهم

لب خنجر به زوی حنجرش بود

به سویش چشم های دخترش بود

تمام لحظه های سر بریدن

سرش بر روی پای مادرش بود

زنای نوغان (یکی از مناطق قدیمی و تاریخی مشهد است) مهریه هاشون هلال کردن، گفتن: مهریه مون هلال ما هم می خوایم بریم تشیع پیکر پسر فاطمه، زن ها همه اومدن اینقدر گریه کردن و صورت خراشیدن، اومدن گل ها رو کنار زدن بتونن جنازه رو پیدا کنن، اما یه جای دیگه گفتن: سر پسر پیغمبر داره میاد زن ها رفتن روی پشت بام سنگ برداشتن، اینقدر سنگ زدن سر عزیز دل فاطمه روی زمین افتاد، پیشانی زینب شکست، ای وای حسین.....

حسین آرام جانم

حسین روح روانم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 954 زمان : نظرات (0)

به همان کس که محرم زهراست

دل من غرق ماتم زهراست

شب آخریه بی بی می خواد سفره و جمع کنند، سفره ای که خودش دو ماه برا حسینش، براحسنش، برا باباش، برا امام رضا پهن کرده، شب آخر ماه صفر، با دستای خودش شال عزا از گردن مهدی در میاره، همه می گن ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم، ما میگیم عذر عزاداری از فاطمه می خواهیم، بی بی جان عذر می خواهیم نتونستیم حق روضه هاتونو ادا کنیم، تا فاطمیه زنده باشم قول می دم جبران کنم، مادر مادر مادر

به همان کس که محرم زهراست

دل من غرق ماتم زهراست

گر محرم عزای زینب بود

فاطمیه محرم زهراست

طاق محراب و گنبد مسجد

یادگار قد خم زهراست

و آن چه در حشر هم نمی خشکد

کوثر اشک نم نم زهراست

و آنچه شرح غمش بود بسیار

زندگی کردن کم زهراست

و آنچه خشم خدا به آن بسته است

موی خاکی و در هم زهراست

 وقتی خواست از مدینه حرکت کنه، زن وبچه اهل و عیال، همه رو جمع کرد، فرمود: من دارم میرم، همتون پشت سر من گریه کنید، وقتی گفتند: آقا جان خوب نیست آدم پشت سر مسافر گریه کنه، آقا سر انداخت پایین، فرمود: آره، اما مسافری که امید برگشت داره، من که یقین دارم که دیگه از این سفر برنمی گردم، می خوام عرض کنم آقاجان، هرکی می خواد بره سفر، اگر امید برگشت نداشته باشه، اگر قرار بر اینه اهل و عیالو و خانواد ه اش و دعوت به گریه و ناله کنه، درستشم شاید همین باشه، یه سوال دارم از شما، می خوام بگم چرا کربلا جریان برعکس شد، حسین داشت می رفت میدان، دید زینب داره گریه می کنه، گفت: زینب جان گریه نکن، گریه ها رو نگه دار، چرا گریه نکنم، گریه ها رو نگه دار، برا وقتی که تو رو به اسارت می برند، می بینم دستای تو رو بستند، کوچه به کوچه، شهر به شهر، گذر به گذر، با دست بسته تو رو می برند، گریه ها رو نگه دار برا اون روز.

یا امام رضا این آرزوهایی که ما داریم، همه از خواسته های شما نشئت میگیره، آرزویه تک تک ماست، واسه ارباب بی کفنمون جون بدیم، شما هم همین کارو کردید، اون لحظات آخر، دیدند، فرشای حجره رو جمع کردید، فرمود می خوام رو خاک جون بدم مثل جد غریبم حسین، نمی دونم اون لحظات آخر لب تشنه بودید، یا نه، عرضم تمام همین یک جمله، اما خدار و صد هزار مرتبه شکر، وقتی می خواستی جون بدید، دیگه زن و بچه کنارت نبود، دخترت نبود، لحظه جون دادن تو رو ندید، اما بمیرم برای اون آقایی که، وقتی که می خواست جون بده، زینب آمد بالای تل زینبیه، از اون بالای بلندی نگاه کنه، ببینه دور حسین حلقه زدند، های اخرین ناله های محرم و صفره، ها، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، حسین.... لذا وقتی برگشت مدینه، این روضه اگر متواتر نبود تو مقاتل، باورش برا، آدم سخت بود، مگه می شه، دو تا همسر، دو ماه همدیگر رو ندیدند، همدیگر رو نشناسند، عبدالله چشم تو چشم زینب، گفت: تو خانم منو ندیدی، گفت عبدالله حق داری منو نشناسی، خودم دیدم بین دو نهر آب.... حسین....

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 836 زمان : نظرات (0)

آهو آمد سوی تو آرام شد، پس می شود

در حریمت هر که بی کس می رود کس می شود

یک عبای آبی و عمامه ای از جنس نور

آسمان از دست این گنبد ملبّس می شود

تو دلیل اعتبار گنبد و نقّاره ای

آهن و سنگ از وجود تو مقدّس می شود

دل اگر تاریک باشد در حریمت چون کلاغ

زود در بین کبوتر ها مشخّص می شود

پنجره فولاد، سقّاخانه و گنبد طلا

هر که در صحن است محو این مثلث می شود

یا علی موسی الرضا

چه می شود که شوم کبوتر حرمت

که آشیانه کنم به سایه کرمت

گرچه از کم کمترم حلقه گوش این درم

یا به زنجیرم نما یا بده بال و پرم

یا علی موسی الرضا

قدم بنه به سرم نظر نما به دلم

اگر نظر نکنی غمم کجا ببرم

روسیاهم یا رضا، بی پناهم یا رضا

نوکریه تو شده افتخارم یا رضا

یا علی موسی الرضا

تعداد صفحات : 4

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 34
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 298
  • آی پی دیروز : 691
  • بازدید امروز : 2,643
  • باردید دیروز : 3,888
  • گوگل امروز : 13
  • گوگل دیروز : 51
  • بازدید هفته : 9,236
  • بازدید ماه : 89,856
  • بازدید سال : 1,299,780
  • بازدید کلی : 19,805,608